فرار به سوی هیچ - جلد 1
نویسنده:
امیر عشیری
امتیاز دهید
✔از متن کتاب:
- ببخشید اجازه هست؟
آهسته رویم را به جانب صاحب صدا گرداندم. او زنی جوان و قشنگ بود. خودم را کمی کنار کشیدم و گفتم: بله، خواهش می کنم.
زن زیرچشمی نگاهی به من کرد. آمد جلو باز ایستاد و آهسته گفت: متشکرم
بعدازظهر یک روز سرد پاییزی سواحل بحر خزر بود. من برای گذراندن دو هفته استراحت، پس از ماموریت در "بانکوک" و یک توقف چند روزه در پاریس، به ایران آمدم و برای اقامتم هتل رامسر را انتخاب کردم.
در حدود ساعت چهار بعدازظهر دومین روز اقامتم در هتل رامسر بود. کاری نداشتم. برای وقت گذراندن سری به بار زدم. عده ای زن و مرد در آنجا بودند. جلوی بار ایستادم. تازه متصدی بار دومین گیلاس مشروب را جلوی من گذاشته بود که صدای آن زن جوان به گوشم خورد: "ببخشید، اجازه هست؟"
وقتی متصدی بار از آن زن جوان پرسید که: "چی میل دارید؟"
زن گفت: "یک ویسکی دوبل"...
بیشتر
- ببخشید اجازه هست؟
آهسته رویم را به جانب صاحب صدا گرداندم. او زنی جوان و قشنگ بود. خودم را کمی کنار کشیدم و گفتم: بله، خواهش می کنم.
زن زیرچشمی نگاهی به من کرد. آمد جلو باز ایستاد و آهسته گفت: متشکرم
بعدازظهر یک روز سرد پاییزی سواحل بحر خزر بود. من برای گذراندن دو هفته استراحت، پس از ماموریت در "بانکوک" و یک توقف چند روزه در پاریس، به ایران آمدم و برای اقامتم هتل رامسر را انتخاب کردم.
در حدود ساعت چهار بعدازظهر دومین روز اقامتم در هتل رامسر بود. کاری نداشتم. برای وقت گذراندن سری به بار زدم. عده ای زن و مرد در آنجا بودند. جلوی بار ایستادم. تازه متصدی بار دومین گیلاس مشروب را جلوی من گذاشته بود که صدای آن زن جوان به گوشم خورد: "ببخشید، اجازه هست؟"
وقتی متصدی بار از آن زن جوان پرسید که: "چی میل دارید؟"
زن گفت: "یک ویسکی دوبل"...
آپلود شده توسط:
morad850
1397/01/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرار به سوی هیچ - جلد 1